متن آهنگ مثنوی افشاری از محمدرضا شجریان

این دهان بَستی دهانی باز شد

تا خورنده لُقمه های دل راز شد

لب فروبند از طعام و از شَراب

سویِ خوان آسمانی کن شِتاب

گز تو این انبان زِ نان خالی کنی!

پر ز گوهرهای اجلالی کنی

طِفل جان از شیر شیطان باز کن

بعد از آنش با ملک انباز کن!!!

چند خوردی چَرب و شیرین از طَعام…

امتحان کن ؛ چند روزی در صیام

چند شَب ها خواب را گشتی اسیر

یک شبی بیدار شو دولت بِگیر

ارسال دیدگاه