متن آهنگ در این سرای بی کسی از محمدرضا شجریان

در این سرای بی کسی
کسی به در نمی برد
به دشت پر ملال ما
پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان
چراغ بر، نمی کند

کسی به کوچه سار شب
در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار
این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین
دریغ کز شبی
چنین سپیده سر نمی زند

عزیز عزیز عزیزم عزیز عزیز عزیزم
گذر گهی است پر ستم
که اندر او به غیرغم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است
از این دریچه های بسته ات

برو که هیچ کس ندا
به گوش کر نمی زند
برو که هیچ کس ندا
به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر
بیفکنندم و سزاست
وگرنه بر درخت تر
کسی تبر، نمی زند
وگرنه بر درخت تر
کسی تبر نمی زند

ارسال دیدگاه