متن آهنگ چشم ما روشن از حامد همایون

چشم ما روشن عشق بی خبر آمده ای
بعد عمری دوری از سفر آمده ای
چشم ما روشن عشق چه عجب اینجایی
دلمان پوسید از این همه تنهایی
من زمستانم را برف و پارو کردم
خانه را پیش پات آب و جارو کردم
چای دم کردم تا تو لبی تر بکنی
پیش من بنشینی خستگی در بکنی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را میخواهم هر چه بادا باد عشق
زلفهای مشکی چشم های میشی
با تو روشن شد این کلبه ی درویشی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را میخواهم هر چه بادا باد عشق
زلفهای مشکی چشم های میشی
با تو روشن شد این کلبه ی درویشی
دل ما خانه ی توست عشق تشریف بیار
خانه دیوانه ی توست عشق تشریف بیار
خسته ی راهی چشم عشق میخواهی چشم
تو بگو میمانی قدمت روی چشم
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را میخواهم هر چه بادا باد عشق
زلفهای مشکی چشم های میشی
با تو روشن شد این کلبه ی درویشی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را میخواهم هر چه بادا باد عشق
زلفهای مشکی چشم های میشی
با تو روشن شد این کلبه ی درویشی

ارسال دیدگاه