متن آهنگ درد غربت از علی رزاقی
دل گرفتاره غمه این روزگار بی وفا شد
درد غربت با منه تنهامو بی کس آشنا شو
می بریز ساقی که غم از حد گذشته بی قراروم
مست مستم کن که سر از سجده غم برنداروم
روزگار رسم بدی داری زمین گیروم نکن
ناخوشوم با سیل غم درمانده و پیروم نکن
بی کس و تنها شدم افتادم از یارم جدا
رنگ شادی رو ندیدم در جوانی ای خدا
ارسال دیدگاه