متن آهنگ رسوا از کیارش

نمیرسی به دادم , یه لشکر حسود آدم

منو دوره کردن من بی تو پُر دردم

بسه بیا چقدر دوری بگو مگه تو مجبوری

هم دلم تنگه واست هم خاطره یه شهر بودی

شدم رسوای شهر ای وای من به حالم بخند

دارم صدات میکنم من حالم بده چشاتو نبند

آخه شدم رسوای شهر ای وای من به حالم بخند

دارم صدات میکنم من حالم بده چشاتو نبند

کاش میتونستیم بمونیم ما باهم

اون چشات نمیره از یادم

تو که مالِ یکی دیگه شدی آخر

بگو اسمتو چی بزارم نامرد

بسه بیا چقدر دوری بگو مگه تو مجبوری

هم دلم تنگه واست هم خاطره یه شهر بودی

شدم رسوای شهر ای وای من به حالم بخند

دارم صدات میکنم من حالم بده چشاتو نبند

آخه شدم رسوای شهر ای وای من به حالم بخند

دارم صدات میکنم من حالم بده چشاتو نبند

ارسال دیدگاه