متن آهنگ مست جانان از بهناز صابری
خواهم که شبی از غمِ تو
بر درِ میخانه روم
بی دلُ دیوانه شوم
تا تو بیایی
رخ بنمایی
از ساغرُ می ناله کنم
دردُ دلم با که کنم
مستیِ جانانه کنم
تا تو بیایی، رخ بنمایی
دقیقه های آخرم
نمی شود که باورم
چرا تو رفتی از بَرَم
گذشتی از من
ای گذشتی از من
اگر که جان به لب رسم
به گرد تو نمی رسم
به جان من مخور قسم
گذشتی از من
ای گذشتی از من
تو مرا پیرم کردی
ز جهان سیرم کردی
به غمت سوگند ای جان
تو چه دلگیرم کردی
تو که بی من دل شادی
نکنم از تو یادی
به غمت سوگند ای جان
تو ز چشمم افتادی
دقیقه های آخرم
نمی شود که باورم
چرا تو رفتی ازبَرَم
گذشتی از من
ای گذشتی از من
اگر که جان به لب رسم
به گرد تو نمی رسم
به جان من مخور قسم
گذشتی از من
ای گذشتی از من
ارسال دیدگاه