متن آهنگ در باغ دلم تازه گلی از
منم و یک دل ساده تو کویر
گرمی دستاتو از دلم نگیر
منم و قلب شکسته بی قرار
با دو چشم پر اشک انتظار
تنی فرسوده و خسته ز یه داغ
کسی حتی نگرفت از ما سراغ
یه دل شکسته و دربه درم
همیشه از پی تو در سفرم
در باغ دلم تازه گلی سر زد و گم شد
یکباره پرستو شد و پرپر زد و گم شد
در حادثه ای سرخ نفس در نفس باد
بالی به بلندای کبوتر زد و گم شد
آن روز یقین از تن تردید سر آورد
آن روز که از باور خود پر زد و گم شد
ارسال دیدگاه